وبلاگ شخصی محمدرضا اسلامی |
حافظ
روز حافظ گذشت اما از حافظ نمی توان گذشت. لحظاتی باید چشم ها را بست و دل را به حافظیه و میان سروهای آزادش فرستاد . قدمی در کنار نارنج های حافظیه زد و راهی باغ جهان نما شد. در میان جهان نما دقایقی در میان گلهای رنگارنگش به گلگشت گذراند و نگاه را از کوشک آجرکاری شدۀ وسط باغ به دیواره های آجری زیبای پیرامون باغ گرداند و سپس نگاه را بر کوه روبرو متوقف نمود. کنار پایت جایی است که کارشناسان می گویند مسیر آب رکنی است. مسیری که امروز بخشی از آن را احیا کرده اند. آری اینجا که ایستاده ایم دشت جعفرآباد و مصلی است. اینجا و در میان همین آب و خاک ، حافظِ ساکن در دشت جعفر آباد و مصلی، قدم می زده ، نگاه می کرده ، تامل و دغدغه و گفتگوها و محاکات بی پایان درونی داشته ... اینجا و همین آب و خاک، جایی است که حافظ از غلغله صدای نفس فرشتگان "ملول" می شده ....« من که ملول گشتمی از نفسِ فرشتگان / قال و مقال عالمی می کشم از برای تو ! » . چه عطر و بویی دارد حال و هوای باغ های این اطراف . خاکِ شیراز در این حوالی هنوز آثار تردد حافظ را برایت حکایت می کند. گوش کن ؛ خاک دارد این بیت را تکرار می کند: با همه عطفِ دامنت آیدم از صبا عجب / کز گذرِ تو خاک را مشکِ ختن نمی کند! ...
خاک، این بیت را زمانی که حافظ سرود، حفظ شده و از آن زمان تا به حال این بیت حافظ را حفظ است و برای خود روایت می کند و غرق شور می شود، شورانگیز می شود. باید دقایقی را در این خاک یا به تعبیر مولوی "دراین مزرعه پاک" قدم زد . بوی عشق هنوز می آید...
******************
برای روز حافظ به دنبال بیتی بودم تا با حال و هوایش ، دقایقی این حال و هوایِ خزان زده و پائیزی ام را بهاری کنم ... بیرون از میان این فرمول ها و بحث های بی روح، بیرون از این گرفتاریهای بی پایان روزانه، بوی عطری از زوایای تودرتوی این روح عجیب بشنوم . یک غزل حافظ را نمی شود "یکباره" خواند . یک غزل برای خواندن "زیاد" است ؛ سنگین است؛ با تک بیتی ، یا نه دوسه بیتی تا مدتها می توان همراه گشت و طعم کلام را در کام داشت... یک غزل زیاد است. به دنبال دو سه بیتی چنین هستم. این چطور است؟
آشنایان رهِ عشق در این بحرِ عمیق / غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
چه می خواهد بگوید؟ مگر می توان در آبِ بحرِ عمیق غرق شد ، اما به آب آغشته نشد؟ نه؛ ببین که تعبیر عجیب تری بکار برده : «آب آلوده» نشد ! مگر به آب هم کسی آلوده می شود؟! آب که باعث پاکی است اما آشنایانی که حافظ از آنها سخن می گوید حتی به آب هم آلوده نمی شوند. شگفتا ! شگفتا ؛ این آشنایان در دریا غرق اند اما " آب آلوده " نیستند. خوشا به احوال چنین حال و هوای شیدایی. با یکی از دوستان از این بیت می گفتم می گفت متناظر این بیت را در فراز اوج مناجات شگفت شعبانیه ندیده ای ؟! آنجا که سجاد با «او» می گوید:«قلبم را از پرده های نور به دور دار ... چنان کن که قلبم پرده های نور را بشکافد ...» آخر مگر نور هم پرده می شود؟! نور که همیشه باعث روشنایی است و پرده ها و پوشش ها را نشان می دهد. اما برای کسی که "غرق در نور" است ، نور هم حجاب ممکن است شود. خوشا به حال آنکه در دریا است و دریا براو محاط است اما او آب آلوده نمی شود....
************************
از شکایت های حافظ هم بیتی بخوانیم . اما انتخاب سخت است . در سخنانش حافظ شِکوی و شکایت زیاد دارد. از زمانۀ خودش و رونق ریا و تزویر و دورویی سخت شاکی است. از حال و هوای خودش نیز گاهی شاکی است، از دوری و هجران . از بی مهری دوستانش هم گاهی شاکی است . آری محاکات شکایت های روح حافظ را زیاد داریم در ابیات غزلیات . کدام را انتخاب کنیم ؟ این چطور است ؟:
این چه استغناست یارب وین چه قادر حکمتست؟ / کین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست
نه این خوب نیست . سنگین است . بگذار بیت دیگری انتخاب کنیم
کِی شعرِ تر انگیزد، خاطر که حزین باشد / یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد...
....
*******************************
با تاکانوری اکویاما -یکی از دانشجویان ژاپنی - صحبت بود و در مورد "هایکو" های ژاپنی ( 俳句)صحبت می کرد و یک هایکو را خواند و ترجمه کرد . بحث شعر بود و ادبیات ژاپن . از ادبیات در ایران پرسید. گفتم برخلاف ژاپن که "شعر" در آن کم است و تنها محدود به هایکو هایِ شعرگونه است، ادبیات فارسی با شعر عجین است و در این میان عزیزانی داریم چون مولوی و حافظ . گفت کلمه حافظ یعنی چه؟ گفتم یعنی کسی که چیزی را حفظ کرده ، او قرآن را حفظ کرده بوده و در کلامش از قرآن کمک می گرفته است. گفت چیزی از حافظ می توانی برایم بخوانی ؟ برای اولین بار فکر کردم چه قدر بد است که هیچ غزلی از حافظ را به انگلیسی بلد نیستم. خواستم یکی از غزلیات را بخوانم و ترجمه کنم به انگلیسی ، دیدم اوه ! کاری خیلی سخت و نشدنی است. به توضیحاتی کلی از حافظ اکتفا کردم اما توضیحات کلی که کلام حافظ نمی شود. می شود؟
مدتی بعد مرا دید . گفت به کتابفروشی های میدان سن نومیا رفته ام تا کتابی درباره حافظ بخرم اما در هیچ کتابفروشی چیزی ندیدم . بعد تمام کتابخانه های معتبر و مهم ژاپن را در اینترنت کنترل کرده ام اما تا جایی که فهمیده ام هیچ کتاب ژاپنی درباره حافظ نوشته و یا ترجمه نشده است . گفتم عجب؛ نمی دانستم. و واقعا فکر نمی کردم که چنین باشد. گفت: البته جستجوهایم درباره حافظ مرا به چیز جالبی رسانده . پرسیدم چه؟ گفت ابوالفضل جلیلی نام یکی از کارگردانان کشور توست که با مشارکت ژاپن و بازی بازیگری ژاپنی فیلمی ساخته به نام « حافظ ». گفت: این هم سی دی فیلم است که برایت خریده ام . بگیر و ببین !! گفتم جلیلی را می شناسم اما نمی دانستم فیلمی با مشارکت ژاپن ساخته و نامش حافظ است. گفت: «فیلم سال ۲۰۰۷ ساخته شده و البته اینطور که من فهمیده ام مقطعی از دوران جوانی حافظ را نشان می دهد. کومیکو آسو نام دختری است که بازیگر نقش زن در این فیلم است.همین که روی جلد سی دی می بینی. همانطور که هفته پیش گفتی حافظ یعنی حافظ قرآن و اين فيلم، داستان يك جوان حافظ قرآن است كه معلم دختری ميشود و به او دل ميبازد.»
راستش کمی احساس شرمندگی کردم . اینهمه به حافظ علاقمندم و اینهمه وقت است در این کشورم. از حافظ چیزی برای عرضه به دوستی ژاپنی ندارم هیچ ؛ حتی خبر ندارم از این کار ابوالفضل جلیلی(۱)....
با خود فکر می کردم که از حدود سه یا شاید چهار دهه پیش عده قابل توجهی از ایرانیان برای تحصیل ( حداقل در حوزه مهندسی زلزله و سازه) به ژاپن آمده اند. همین محدوده زمانی هم هست که از ژاپن ماشین و انبوهی از وسایل الکترونیک وارد کرده ایم ، ولی چه شده که حداقل حافظمان را صادر نکرده ایم ؟ حافظی که برای روح های زلال و اندیشه های پویا آبی گواراست و در آلمان "گوته" را چنان شیدای خودش کرد و در فرانسه "دوفوشه کور" (۲) را آنهمه سال گرفتار و به خود مشغول داشت چرا صادر نکرده ایم چرا معرفی نکرده ایم؟ در چین حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر زندگی می کنند . اینهمه می نالیم از واردات کالای چینی ، آیا حافظمان را برای آنها فرستاده ایم ؟ چند ترجمه و کتاب خوب چینی از غزلیات برای چین تهیه شده است؟
***********************************
مدتی پیش به میهمانی یکی از دوستان ایرانی رفتیم که اخیرا ازدواج کرده اند. عده ای از دوستان و دانشجویان را دعوت کرده بودند . در زمان معرفی جمع دوستانشان، آقای فومیتاشی را معرفی کردند که در دانشگاه اوساکا زبان فارسی خوانده و تازه فارغ التصیل شده است. شنیدن زبان فارسی از دهان یک ژاپنی، فارسی سلیس و لهجه شیرین فومی تاشی باعث شد تا گفتگویمان با او گرم شود. گفت که طبق برنامه دانشگاه اوساکا باید برای تکمیل دانش زبان فارسی اش یک دوره شش ماهه هم به ایران می رفته و از خاطراتش در تهران می گفت. از نازی آباد می گفت و اینکه چندین دوست در آنجا داشته و چقدر مردم در آنجا با او مهربان و صمیمی بوده اند. صحبت به شعر و ادبیات رسید گفت من یک غزل هم از حافظ را حفظ هستم. خیلی خوشحال شدیم و تقاضا کردیم که بخواند. گفت :
یارم چو قدح به دست گیرد بازارِ بُتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد؟
در بحر فتادهام چو ماهی تا یار مرا به شست گیرد
و این غزل را تا انتها خواند. همه اینقدر به وجد آمده بودند که با تمام شدن غزل دست زدند. پرسیدم چرا از میان غزلیات این غزل را انتخاب و حفظ کرده ای ؟ گفت چون که این کوتاهترین غزل حافظ است .درست می گفت این کوتاهترین غزل است.
پس از دوفوشه کور، این دومین باری بود که کلام حافظ را از دهان یک غیر پارسی می شنیدم .
************************************
این بیت حافظ مرتب در ذهن تکرار می شود:
« شکرشِکن شوند همه طوطیانِ هند
زین قندِ پارسی که به بنگاله می رود »...
این قند پارسی ، این شعر شیرین و درخشان را، آنگونه که باید و شاید، به هند و بنگاله فرستاده ایم آیا ؟
روز حافظ است . روز حافظ است و با خود فکر می کنم که تنها آیا دوست داشتن حافظ کافی است ؟ برای معرفی حافظ چه با خود دارم ؟؟ ...
۱- اين فيلم توانست جايزه ويژه دومين جشنواره بينالمللي رم را كه در كشور ايتاليا برگزار شد، به خود اختصاص دهد و اين جايزه در مراسم اختتاميه اين جشنواره به تهيهكننده ژاپني اين فيلم اهداء شد. فيلم «حافظ» در جشنواره توكيو نیز نمايش داده شد و در سينماهاي ژاپن اكران عمومي شد. در اين فيلم به صورت نمادين به انديشهها و افكار حافظ شيرازي پرداخته شده است. البته برخی انتقاداتی نیز به این فیلم وارد دانسته اند؛ از جمله اینکه "چهره ایران" برای بیننده غیر ایرانی خارج از کشور، چهره ای متفاوت از آنچه هست و سیمایی مربوط به مناطق حاشیه ای تصویر شده است.
۲- در خصوص پروفسور شارل هانری دوفوشه کور فرانسوی و کار سترگی که در ترجمه غزلبات به فرانسوری انجام داده است ، مطلبی در مورخ ۲۵/۷/۱۳۸۸ ( جهت روز حافظ سال گذشته ) تحت عنوان «۴۰سال با حافظ در فرانسه» تنظیم شد که جهت مطالعه نوشتار مذکور از «این لینک» استفاده نمایید . اما جای این بحث در مورد کشور فرانسه هم باقی است. نزدیک دویست سال از رفت و آمد ایرانیان به فرانسه می گذرد و ایرانیان زیادی برای تحصیل طب، علوم مهندسی، تجارت، بازرگانی و سایر امور به آن کشور رفت و آمد نمودند ، اما عاقبت همت ، عشق و پشتکار دوفوشه کور است که ترجمه فرانسوی غزلیات را منتشر می کند. ترجمه ای که با کمال تواضع می گوید این تنها یک «عکس» است و تا ترجمه، دویست سال راه مانده است.
![]() |
POWERED BY BLOGFA.COM |
![]() |