وبلاگ شخصی محمدرضا اسلامی |
هارمونی در خرابه ها
پیرو بازدیدی که در اواخر ماه آوریل و اوایل ماه مه از مناطق زلزله زده استانهای میاگی و فوکوشیما انجام شد ( لینک گزارش ) ، و بنا به محبت و بزرگواری اساتید ارجمند ، امکان بازدید مجدد از منطقه توهوکو فراهم شد که این امر مجال و فرصتی بود برای مقایسه و بررسی تغییرات منطقه در طی این مدت اخیر . «گسترۀ خرابی ها و آسیب های» ناشی از سونامی ۱۱ مارس در حدی است که اگر انسان روزها و شب های متوالی را نیز در منطقه توهوکو سپری نماید باز هم ، تعدد مسائل و مواردی که نیازمند تحقیق ، دقت ، عمیق شدن و بررسی است باعث کمبود وقت می شود . این زلزله و سونامی پس از آن، انبوهی از رخداد ها را به همراه داشته و ایکاش امکان صرف وقت بیشتر برای مطالعه این مسائل مهم و اساسی فراهم بود . به هر تقدیر تلاش شد که در این بازدید که یک و ماه و نیم پس از بازدید قبلی من از منطقه انجام می شد به تکمیل اطلاعات مرتبط با زلزله و سونامی پرداخته شود . در این مجال ذکر موارد زیر بی مناسبت نیست :(۱)
یک – در تنظیم برنامه این بازدید نیز همچون نوبت قبل ، بازدید را از فرودگاه سندای شروع کردیم . فرودگاه سندای به عنوان یک رکن اساسی که می توانست محور امدادرسانی در منطقه باشد در اثر سونامی آسیب دید و این امر نه به دلیل بد ساختن فرودگاه توسط مهندسین سازه ، که به دلیل ضعف در برنامه ریزی استراتژیک مدیریت طرح فرودگاه در «مسئله مکان یابی» بود . وگرنه فرودگاه به راحتی می توانست آسیب نبیند و محور بسیاری کارهای بعد از زلزله قرار گیرد .
در این نوبت نیز (۲۴ ژوئن ) هنوز، امکان استفاده از سه سالن فرودگاه وجود نداشت و تنها بخشی از ترمینال چهار ، در حال سرویس دهی است (البته بدون راه اندازی سیستم تهویه). این در حالی است که آسیب های وارد به فرودگاه در اثر سونامی جزئی بوده و اساسی نبوده ، اما هنوز با وجود گذشت سه ماه و نیم امکان بهره برداری وجود ندارد .
دو - در منطقه مسکونی روبروی فرودگاه (بین ساحل تا فرودگاه ) به میزان قابل توجهی آوار برداری صورت گرفته و نکته قابل توجه اینکه درختان کاج که بین دریا و منطقه مسکونی قرار داشتند و در اثر سونامی شکستند نیز به میزان قابل توجهی برداشته شده اند ، لیکن در مورد این درختان به نظر می رسد صعوبت کار بیشتر از موضوع خانه ها و ساختمان هاست که این با پیش فرض ذهنی مغایر است .
همچنان که در گزارش قبل گفته شده بود ، این نوار سبز جنگلی درختانی کاج به منظور گرفتن قدرت موج سونامی در منطقه ایجاد شده اند که برداشتن این حجم درختان شکسته در گستره این نوار ساحلی، کاری صعب است .
سه - در شهر ایوانوما می توان گفت که تقریبا آوار برداری در شرف اتمام است و این باعث تعجب بود . در مناطقی که آب مزارع بزرگ شالی کاری برنج را تبدیل به خرابه ای از تلمبار چوب و ماشین و قایق کرده بود ، چنان سطح مزارع پاک و تمیز شده که انسان به تردید می افتد که نکند این مسیر با مسیر قبل متفاوت است .
چهار- در شهر ایشی نوماکی با توجه به شدت خسارات و همچنین تراکم منازل مسکونی (برخلاف ایوانوما که منطقه کشاورزی است) ، هنوز حجم زیادی کار باقیمانده ولی تقریبا می توان گفت هفتاد درصد آوار جمع آوری شده است . یعنی تقریبا می توان گفت که آوار ناشی از «بدنه» خانه های ویران شده، برداشته شده اما فونداسیون های بتنی که برداشتن آنها با صعوبت همراه است همچنان برجای مانده است . همچنین در زمینه خانه هایی که «قاب» (Frame) آنها باقیمانده و دیواره ها کنده شده اند، نیز کاری نشده است. در هر دو مورد برایم سوال است که برنامه چیست؟
کارها در این منطقه تحت مدیریت شرکت اوبایاشی که پیمانکار بزرگ و صاحب نامی است در دست انجام است .
در این شهر مجددا از کمپ اسکان بازماندگان بازدید شد . ( در خصوص این کمپ و حال و هوایش در گزارش نوبت قبل صحبت شد)
پنج - در بازدید نوبت قبل ، «بخش سالم شهر» ایشی نوماکی نیز تقریبا خالی از سکنه بود و حالت شهر ارواح را در ذهن متبادر می نمود . در آن نوبت هیچ جایی برای اسکان پیدا نکردم و شب را به ناچار در ماشین خوابیدم . اما این بار دیده می شود که زندگی در «بخش ویران شده» نیز در حال بازگشت است . در مقابل یکی از خانه های نیمه ویران، شاهد بودیم که صاحب خانه با حوصله و آرامش، قطعه قطعه وسایل منزلش را که سونامی با خاک و گل پوشانیده ، با آب می شست و به گوشه ای می نهاد . صحنه ای که روزهای اول پس از زلزله ، در مناطق کمتر آسیب دیده، زیاد مشاهده می شد امروز به میانه ویرانه های ایشی نوماکی آمده است .
شش - در مورد شهر اوناگاوا در گزارش قبل توضیحاتی ارائه شد . این شهر که به لحاظ موقعیت جغرافیایی در دره واقع شده کاملا با آب شسته شده بود . در این نوبت مشاهده شد که آوار برداری بدنه خانه ها ، تقریبا تمام شده ولی در اینجا نیز فونداسیون های بتنی هنور دست نخورده است . برایم سوال شد که نکند دست نزدن به فونداسیون ها صرفا دلیلش مشکلات اجرایی نبوده و موضوع مالکیت و «حدود مالکیت» مطرح باشد . در ژاپن که اطلاعات شهروندی به شکل دقیقی ثبت می شود بعید است موضوع این باشد ، اما در هر حال این گمان از ذهن خطور می کند .
در این شهر بخشی از ساختمانهایی که «قاب آنها» باقیمانده بود ، جمع شده اند ولی هنوز ساختمان نیمه ویران به تعداد قابل توجهی باقیست .
هفت - در هریک از این شهرهای آسیب دیده ، نقاطی جهت دپو (جمع آوری) آوار در نظر گرفته شده است . ظاهرا یک طرح جامع بازیافت وجود دارد که بر اساس آن این حجم عظیم آور و مصالح ساختمانها مورد بهره برداری مجدد قرار گیرد . اطلاعاتی از این طرح بازیافت بدست نیاورده ام اما بی شک این امر باید برای متخصصین محیط زیست جالب توجه و آموزنده باشد .
هشت - در مجموع ، بازدید انسان را به فکری عمیق فرو می برد . فکری که سکوت و سنگینی اش با تو تا دیرمدتی همراه می شود . چیزی هایی چشم می بیند که ذهن به راحتی نمی پذیرد و این درگیری میان چشم و ذهن حکایت غریبی است . مرتب انگار که با خود می گویی ، تلقی ما باید از برخی مفاهیم عوض شود . آنچه که ترا به این فضا می کشاند مفهوم «فضای کار» و تعریف کار است که احساس می کنی از اساس در ذهنت جوری است که باید « دگر جور » شود . زلزله ای آمده و اتفاق های پس آیندش تیشه به ریشه هایی از یک سرزمین زده ، اما زندگی ، عادی و جاری ، در جریان و در حرکت است . با همان سیاق سابق . زندگی نه در سندای و فوکوشیما ، که امروز در شهر خردشدۀ ایشی نوماکی هم در حال عادی شدن است . در سندای که از همان ابتدا عادی بود . اما این شاید نکته عجیبی نباشد . آنچه که بیش و پیش از هر چیز در این بازدید ذهن را کلافه می کند دیدن تغییرات اساسی است که در میانه ویرانه ها و خرابه ها می بینی . حجم عظیمی آوار برداری صورت پذیرفته و منطقه رنگ و بوی دیگری گرفته و مدیریت خاموش ، در حال پاک کردن خطوط مصیبت از سیمای شهر است اما ، تو کارگران و کارکنان و ماشین آلات متعدد و گوناگونی در منطقه نمی بینی . اساسا در بسیاری نقاط اصلا ماشین آلاتی در حال کار نیست ؛ اما با این وجود بخش اعظم آوار برداشته شده و باقیمانده آوار در مقایسه با آنچه برداشته شده چندان قابل توجه نمی نماید . همینجاست و همین امر است که باعث می شود تا احساس کنی که تلقی ات از کار غلط است و مفهوم پروژه را بد فهمیده ای و باید بعد از اینهمه سال یک بار دیگر تعریف جدیدی از پروژه را در ذهن بیاموزی.
در میان دیده ها و آموخته ها ، شاید این بزرگترین ویژگی این بازدید بود . زمانی که در نوبت قبل ، پس از صرف چندین شبانه روز احساس کردم که تنها گوشه ای از خرابی ها دیده شده ، اولین فکری که به ذهن خطور می کرد این بود که «برداشت اینهمه آوار چقدر زمان می برد؟» . امروز می بینم که منطقه همچنان ساکت است و همچنان چهره زخمی شهر از پی عبور آب خشمگین ، با سکوت ویرانه ها همدم و همراه است اما ، کاری بزرگ انجام شده ولی تو کننده کار را ، نمی بینی . چرا ؟
انتظار ذهنی بر این بود که در این نوبت در مثلا ایشی نوماکی یا اوناگاوا یا ایوانوما در هر گوشه ، ده ها لدر و بلدزر و گریدر و کامیون ببینی و سر و صدا و گرد و خاک مجال حرکت و نفس کشیدن و جابجا شدنت ندهد اما اینطور نیست . نه از ده ها لدر و گریدر خبری هست و نه از نیروهای نفر در نفر کارگری . اما زمینی که گریدر رویش نمی بینی صاف صاف شده ؛ گریدر نیست اما محصول کار گریدر، هست ! زمینی که نوبت قبل پوشیده شده بود از خرابه خانه و وسایل زندگی اهل آن خانه ، امروز صاف و مرتب است واولین چیزی که در دیدن این زمین صاف حس می کنی، انتظار این زمین است برای اینکه به زودی زود «ساختمانی هم بر آن بنا نهاده شود» . این است که می گویم احساس می کنم تلقی من از «پروژه » و کار باید عوض شود . پروژه در نگاه من یعنی تصمیمی برای ساختن طرحی ، فرودگاهی ، سدی ، کارخانه ای و ... که اگر بخواهیم پانزده ساله و بیست ساله ساخته نشود باید نفر در نفر مهندس و کارگر و ماشین آلات بریزیم و بکوبیم و هر روز ، روز جنگ انگاشته شود و هر ساعت ، ساعت پیگیری و هر لحظه فشار و فشار و فشار ... اما نه ؛ چهره ساکت امروز شهر ایشی نوماکی با من غیر از این می گوید . شاید خیلی چیزها را اینجا متوجه نمی شوم اما آنچه چشمانم می بیند این است که «پروژه بسیار عظیم آوار برداری» از میان ده ها شهر ، اینجا دارد در متن سکوت و خلوتی ای اجرا می شود که با انگارِ من از مفهوم پروژه متفاوت است . پروژه اینجا فرمولش فرمولی است که توانسته این کار را بدون آن شلوغ کاری هایِ پیش فرضِ ذهنیِ من انجام دهد . می توان حس کرد که مفهوم پروژه با این انگار ، یعنی : برنامه ریزی و هماهنگی . مردانی که در بحران هم با آرامش برنامه می ریزند و «سیستمی» که دارد با هارمونی کار می کند . هارمونی در خرابه ها .
نه - بیش از یکصد هزار انسان هم اکنون در کمپ های اسکان موقت زندگی می کنند . این انسان ها تحت شدیدترین فشارهای روحی هستند . بنا به گزارش وزارت بهداشت ژاپن یکی از مشکلات اینها مسئله لخته خون قلبی است . بسیاری از افراد سالمند در خواب در اثر فشار روحی سکته می کنند و دولت مسئله لخته خون را هم در فهرست یکی از مشکلات بازماندگان عنوان می کند . منظور اینکه این افراد هر روز خانه های ویران یا نیمه ویران خود را در پیش چشم می بینند و هر روز منتظرند تا خانه بر باد رفته سامانی یابد و از این زندگی تنگ در کنار دهها تن دیگر، رهایی یابند و ... . در چنین شرایطی فشاری که بر مدیران و سامان دهندگان این افراد است چقدر است ؟ آنها تحت چه میزان فشاری از سوی این بازماندگانِ خسته و بی خانه و کاشانه هستند ؟ منظور اینکه در چنین شرایطی برنامه ریز باید برنامه ریزی کند و با آگاهی از شرایط صعب این صد هزار نفر باید عجله کرد . اما بازدید از منطقه و مقایسه آن با نوبت قبل، گویای یک آرامش و حساب شدگی است که تفاوت محصولِ آن ، با محصولِ برنامه ریزیِ دستپاچه، کاملاً هویداست .
ده - اطلاعات ما از طرح بازسازی خیلی اندک است . اینکه در طرح بازسازی، رفع نقاط ضعف شهرسازی قبلی ، به چه شکل دیده شده و سوالات بسیار دیگر مواردی است که کسب اطلاعات دقیق در مورد آنها نیازمند زمان است . اینکه بازسازی با چه فرمول ها و با چه طرحی صورت خواهد پدیرفت و این حجم عظیم مصالح چگونه تامین خواهد شد و ... مواردی است که از فکر عبور می کند ... به مزاح این بیت مولوی به خاطر آمد
نقشی که از دل بگذرد ، بر دیده گر پیدا شدی
هر دست و رو ناشسته ای چون شیخ ذالنون آمدی
اگر دریافت پاسخ این سوالات و دریافت لایه های پنهان اتفاق ها با یک دو بازدید ممکن می آمد که خوب بود . این کوچک کردن بزرگی صورت مسئله است اگر که بخواهیم جواب را راحت و سریع بینگاریم ...
یازده - با دوستان بحث بود که با وجود آسیب شدید به بدنه مهمی از صنعت ، اقتصاد و همچنین شهرهای کشور ، اما نرخ برابری ین و دلار در تمام این مدت دچار افت منفی نشده و در روزهایی بهبود هم داشته است . صحبت بود که دولت تا کی خواهد توانست این موضوع را کنترل کند و آیا همچین توانی برای مثلا دو سال وجود خواهد داشت؟ دوسالی که پیش بینی می شود سالهای سختی باشند...
دوازده – در این بازدید توفیق همراهی با استاد ارجمند دانشگاه امیرکبیر جناب آقای دکتر غفوری فرد و استاد ارجمند موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران جناب آقای دکتر کمالیان فراهم بود که از دیدگاههای این بزرگواران در طول بازدید بهره بردم و در همین جا ، جای دارد که مراتب احترام و تشکر خود را به محضر این بزرگواران تقدیم نمایم . این دو استاد ارجمند اولین کسانی هستند که از ایران به منظور مطالعه و تحقیق در باب مسائل پس از زلزله و سونامی ۱۱ مارس به ژاپن آمده و در این باب وقت صرف نمودند که انشااله اثرات و برکات آن به کشور عزیزمان خواهد رسید . همچنین با دوست بزرگوار آقای بورقی آشنا شدم که کمک ها و همراهی های ایشان در طول سفر در تنظیم این گزارش بسیار موثر بود که در همین فرصت سپاسگزاری خود را به خدمت ایشان ابراز می دارم .
۱- به دلیل مشغله ها متاسفانه فرصت بارگزاری تصاویر و عکس ها فراهم نگردیده که انشااله در اولین فرصت این امر صورت خواهد گرفت .
![]() |
POWERED BY BLOGFA.COM |
![]() |