وبلاگ شخصی محمدرضا اسلامی
 

سریال حضرت یوسف

علاقۀ حیرت آور مردم ژاپن به کشور "مصر" و سفرهای متعدد مردم این کشور به "مصر" تا مدت ها برایم سوال بود. پخش برنامه های مختلف از تلویزیون کشور ژاپن در خصوص "اهرام" کنجکاوی ام را بیشتر کرد. بارها می دیدم که در شبکه های مختلف به تفصیل به مسائل اهرام از جنبه های مختلف پرداخته می شود. یک بار در برنامه ای حدود "شش ساعت"(!؟) با حضور باستان شناس معروف آمریکایی در این خصوص بحث شد. یک برنامۀ مستند شش ساعته واقعا خسته کننده است لیکن این امر نشانه ای است از علاقه ی مردم کشور به این مطلب. طی صحبت هایی که با دانشجویان دانشگاه داشتم متوجه شدم خیلی از "جوانان" ژاپنی نیز به مصر سفر می کنند. در یکی از کلاس ها موضوع علاقۀ مردم ژاپن به تاریخ مصر را از یکی از اساتیدم پرسیدم. گفت فلان استاد بعد از ازدواج به مصر رفته است. از او بپرس! ... .پس از کمی تحقیق متوجه شدم کتابهای تاریخی بسیار زیادی در زمینه تاریخ مصر و اهرام به زبان ژاپنی ترجمه و منتشر شده است.طی صحبتی که با یکی از دوستان داشتم ایشان می گفت که در روسیه این علاقه به حدی است که سفر به مصر از نشانه های رسیدن به سن ۱۸ سالگی در میان جوانان است...

بی شک "تاریخ مصر" و حکومت های آن سرزمین و پیشرفت های تکنولوژی در گذشتۀ شش هزار سالۀ آن باید بسیار جذّاب باشد. کشوری که امکان احداث سازه هایی داشته که پس از سالها تحقیق هنوز مملو از اسرار شگفت در چگونگی احداث است. سرزمینی که اِشراف پزشکانش به مواد شیمیایی و دارو امکان نگهداری بدن انسان را تا چند هزار سال فراهم می آورده است.سرزمینی که نیل بستر ساز شکل گیری تمدن در آن بوده است. 

پروردگارِ احسنُ الخالقین در یکی از سوره های قرآن بُرشِ زیبایی از یکی از اتفاقاتِ رخ داده در تاریخ مصر را روایت می کند.

****************** 

شاید پخش سریال حضرت یوسف (ع) از سیمای جمهوری اسلامی ایران باعث شده که طی ماه های اخیر توجه ذهنی مردم کشورمان به این داستانِ تاریخی که حضرت رب العالمین آن را "زیباترین داستان : "اَحسنُ القِصَص" نامیده است بیشتر شود. برایم همیشه جالب بوده که کلمۀ "داستان" یا "قصّه" از قول آفریدگار بارها تکرار شده است و این گواهی است بر اهمیت جایگاه قصه گویی و داستان پردازی . حضرت رب العالمین در بخش های زیادی از قرآن کریم همچون روایتگرِ مهربانی، داستان هایی را برایمان نگاشته، با زیباترین و لطیفترین تعابیر و در نهایت ایجاز و خلاصه گویی داستان پردازی کرده است.

بی شک شوق و میل به شنیدن داستان در "انسان" امری فطری است که "خالقِ انسان" در کتاب پیامبرِ خاتم به این مهم بارها و بارها پرداخته است. بارها و بارها داستان های کوتاه و بلند در مصحف عزیز روایت شده است. داستان هایی با دو سه آیه، یا داستان هایی با چند آیه، یا داستان هایی چون یوسف که بخش عمده ای از یک سوره را به خود اختصاص داده است.یک سوره سرتاسر داستان و با نامِ قصص : قصّه ها . یک سوره با شرح سه داستان تاریخی مختلف به نام کهف . وگاه داستان هایی کوتاه در متن یک سوره همچون داستان های کوتاه در سوره های بقره ، آل عمران و ... 

در ادبیات غنی ایران زمین ادیبانِ داستان پردازِ سترگی داستان پردازی کرده اند. عطّار و داستان های حکیمانه اش در باب سیمرغ و ... ، فردوسی و شاهکار حماسی اش ـ که به جهت بیدار نمودن روح سلحشوری خفته در ایرانِ قرن پنجم داستان پردازی کرده ـ ، سعدی که استاد داستان های کوتاه است. داستان هایی حتی در حد یک بیت :

              شخصی همه شب بر سر بیمار گریست    چون صبح بشد شخص بمرد و بیمار بزیست!!!

و اما این همه یک سو و روح سترگ و پیچ در پیچ مولوی به یک سو. مولویِ بزرگ که در غزلیات شمس بی تابانه و پای کوبان جذبه های روح خود را می سراید ( :خون چو می جوشد منش از شعر رنگی می دهم) در مثنوی چون پدری مهربان و پرحوصله داستان هایی تودرتو ،کوتاه و بلند، واقعی و تخیلی روایت می نماید. چه زیبا سروده است در دفتر اول مثنوی و در داستان پادشاه و کنیزک :

                     بشنوید ای دوستان این داستان    خود حقیقت نقدِ حالِ ماست آن

 در مثنوی معنوی صدها داستان زیبا وجود دارد. نکتۀ زیبا در داستان های مولوی استفاده از ابتکار داستان در داستان است. به عنوان مثال در دفتر اول مثنوی ، جناب مولوی برای بیان یک معنی در حال شرح داستانی با عنوان "انکار کردن پادشاه جهود و قبول ناکردن نصیحت خاصان خویش" است، ناگهان برای روشن تر شدن موضوع داستانی در دل این داستان می آورد :

 از کلیله باز جو آن قصّه را      واندر آن قصّه طلب کن حصّه را 

و به بیان چندین داستان زیبا در دل این داستان می پردازد .  

***********

داستان پردازی مستلزم "قوّۀ تخیل" است. این مهم به ذهنی قوی و هوشی سرشار نیازمند است.

در دنیای امروز "سینما" مهمترین و تاثیرگذارترین ابزار در حوزۀ فرهنگ است. "فیلمنامۀ خوب" مهمترین شاخص تاثیر گذار در شکل گیری یک فیلم ماندگار است. فن و تکنیک فیلم سازی، بازی هنرمندان، جلوه های ویژه، تدوین، صداگذاری ، موسیقی و ... همه در مرحلۀ بعد قرار دارند. اگر می بینیم در جمهوری اسلامی ایران به رغم وجود امکانات مکفی جهت ساخت یک فیلم قوی و به رغم عشق و علاقۀ عظیم و خالصانۀ مردم کشور به امام حسین (ع) ،تنها دو فیلم خوب و تاثیرگذار (سفیر حسین و روز واقعه) ساخته شده، تنها به دلیل عدم وجود فیلمنامه قوی و بدیع است که انگیزه ای باشد برای کارگردانان زبردست.

"فیلمنامه نویسی" نوعی داستان پردازیِ تخصصی است. فارغ از بحث کارگردانیِ فرج اله سلحشور در سریال حضرت یوسف، می توان گفت فیلمنامه ای که می خواهد روایتگرِ احسن القصص بوده، به "تاریخ" شگرف سرزمین مصر نیز اشاره داشته، به لطیف ترین بحث وجودی انسان (: عشق) و موضوع تقوا و پاکدامنی پرداخته و از زیباترین و مستحکم ترین جملات ادیبانه نیز برخوردار باشد باید "احسن فیلمنامه های تاریخ سینمای ایران" باشد. جای این انتظار هست که در کشور ما با توجه به تجربه و سابقۀ وجود فیلمنامه هایی همچون فیلمنامه ی روز واقعه (در حوزۀ سینمای دینی) بید مجنون، باران (در حوزۀ سینمای معناگرا) آژانس شیشه ای، روبان قرمز و ... (در حوزۀ سینمای جنگ)، هزاردستان (در حوزۀ سینمای تاریخی) و همچنین سریالهایی چون امام رضا (ع)،امام علی (ع) ، شب دهم و ... می بایست شاهد دیالوگهای مستحکم تر، لطیف تر و ادبیاتی استوارتر می بودیم. می دانیم که داستان حضرت یوسف الهام بخش مضامین شگفتی در شعرای تاریخ کهن ایران زمین بوده و نمونه های بسیاری از پرشکوه ترین پرداخت های ادبی در این زمینه وجود دارد.(۱)

علاوه بر این شاید اگر جهت پروژۀ بزرگ و مهمی چون سریال حضرت یوسف از تجربۀ کارگردانی چون مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا ، کمال تبریزی یا حسن فتحی که در روایت معانی لطیف و ماورائی از بیان و سبکِ خاص خود برخوردارند استفاده می شد شاهد خلق صحنه های ماندگارتری می بودیم. لوکیشنهایی که می توانست ماندگارترین صحنه های تاریخ سینمای ایران باشد .من باب مثال،پردازش بهتر شخصیت یعقوب نبی، عشق او به یوسف ، پاکدامنی یوسف ،شَدائد زندگی یوسف و .... از مواردی هستند که می توانست پرداختهای بسیار بهتری در کارگردانی داشته باشند.همذات پنداری جوانان کشورمان با یوسف صدیق در سایه پرداخت بهتر شخصیت این عبد صالح الهی محقق می گردید. فرج اله سلحشور همچنان که خود نیز در یکی از مصاحبه هایش گفته کارگردان نیست و یک روایتگر دینی است. 

************

بی شک هدف این نوشتار نادیده انگاشتن زحمات قابل توجه عوامل این پروژه بزرگ نبوده و نیست ،بلکه اشارتی است به جایگاه رفیع داستان حضرت یوسف علیه السلام. قطعا امکان بهبود و تنظیم کیفی تر این طرح به عنوان روایتی از احسن القصص وجود داشت و در این راستا تنظیم بهتر ، دقیقتر و لطیفتر فیلمنامه مهمترین مساله بوده و این مهم می توانست با تامل ،مشورت بیشتر و بهره گیری از نظرات اصحاب رسانه ، کارگردانان مطرح تر و ادیبان زبردست محقق گردد. 

 *************

شاید یکی از برکات روایت داستان زندگی حضرت یوسف از سیمای جمهوری اسلامی ایران این بوده که بسیاری از هموطنان جهت آگاهی بیشتر به نصِّ قرآن کریم و آیات مصحفِ شریف مراجعه ،توفیق تیمن دل و دیده برای بسیاری از ایرانیان فراهم گشته است.لذا به جهت حسن ختام بحث بهتر است اشارتی بشود به یکی از زیباترین آیات این سوره شریف.

پروردگار در بخشی از داستان، در پی شرح ماجرای حسادت برادران و به چاه فرو افتادن یوسف و سپس بردن او به مصر توسط کاروان و جایگاه او نزد عزیز مصر پس از شدائد متحمله در اشارتی لطیف چنین می گوید: 

...والله غالِب علی اَمره و لکِن اَکثر الناس لایعلمون ...

...و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى‏دانند...

نگارش آیه 21 سوره یوسف با خط ثلث

 درود برنفس بیدارِ سحرگان ، حافظ شیراز، آنجا که در این باب با تعبیر زیبای " اوجِ ماه " سروده :

عزیز مصر به رغمِ برادرانِ غیور                ز قعرِ چاه برآمد ، به اوجِ ماه رسید

مرو به خواب که حافظ به بارگاهِ قبول           زِ وردِ نیم شب و درس صبحگاه رسید  


۱- الهام گیری از داستان حضرت یوسف به دفعات در اشعار سعدی ،مولانا و حافظ علیه الرحمه رخ داده است . مولوی عزیز درکلیات غزلیات شمس در ۲۴۵ بیت ، در مثنوی معنوی در  ۶۴ بیت مضامین زیبایی با نام یوسف ایجاد کرده است. حافظ علیه الرحمه نیز در ۱۱ غزل خویش نام یوسف را بکار برده است . شاید معروفترین ابیات در این باب در ذهن هر ایرانی این غزل باشد:

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور              کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

الهام گیری های بسیار زیبا در ابیات سعدی از داستان یوسف دیدنی است.تعبیر لطیف "من آزادی نمی​خواهم که با یوسف به زندانم" نمونه ای از این دست واژه سازی های شکرستان سعدی شیراز است . 

  نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۸۷/۱۲/۰۷ساعت ۵:۴۶ ب.ظ  توسط محمدرضا اسلامی  | 
 
  POWERED BY BLOGFA.COM